نکات مهم وصف و اضافه از عربی دهم رشتۀ انسانی+نکات کنکوری
- ترکیبات اسمی در زبان عربی دو نوع می باشند: اضافی و وصفی
الف) ترکیب اضافی:
به ترکیبی که در آن دو اسم آورده شود، و اسم دوم به داراییهای اسم اول افزوده گردد، ترکیب اضافی گفته میشود. اسم اول «مضاف» و اسم دوم «مضافالیه» است. مثلاً عبارت «حدیقة النبي» (باغ پیامبر)، یک ترکیب اضافی است، «حدیقة»، مضاف و «النبي» مضافالیه است.
ویژگیهای ترکیب اضافی:
۱. مضاف تنوین نمیگیرد.
۲. مضاف «الــ » نمیگیرد.
۳. در مثنی و جمع مذکر سالم «ن» از آخر مضاف میافتد:
مثال: «سیارتان + المدرس»: سیارتا المدرس
«اصطلاحاً گفته میشود که مضاف «الــ » میپرونه، مضاف «نون» میپرونه، مضاف «تنوین» پرونه!»
۴. اگر در ترجمۀ عبارت، جای مضاف و مضافالیه را عوض کنیم و در آخر کلمه «دارد» قرار دهیم، جملۀ ما معنیدار میشود و یا اینکه با قرار دادن «مالِ … – متعلق به …» بین مضاف و مضاف الیه وجه تمیزی از ترکیب وصفی خلق کنیم.
مثال: «حقائب التلامیذ»: دانشآموزان کیفها دارند / کیفهای متعلق به دانشآموزان
۵. ضمایر، اسمهای اشاره، موصولات، اسامی شرط و اسامی استفهام (بجز اَیُّ) نمیتوانند مضاف شوند.
یعنی بعد از اینها، هرگز دنبال مضاف الیه نگردید! این یک دام تستی است که گاهی در کنکورهای سراسری داوطلبان بدان توجه نمیکنند و یک سؤال را از دست میدهند!!!
۶. مضاف نقش نیست و نقشهای متفاوتی میتواند بسته به جایگاهش در جمله داشته باشد و متناسب با آن نقش، حرکت و اعراب خاص خود را خواهد داشت، ولی مضافالیه نقش مستقلی دارد و همیشه «مجرور» است. (مجرور اصلی که همان کسره و تنوین آن میباشد و مجرور فرعی که «ینِ» یا «ینَ» که به اصطلاح میگویند «مجرور بحرف الیاء»)
مثال: «الله نورُ السماواتِ و الارضِ»: در ترکیب «نور السماوات» که یک ترکیب اضافی است، کلمۀ «نور» مضاف و با توجه به نقش خبری که در جمله دارد؛ اعرابش مرفوع است، ولی «السماوات» مضافالیه و دارای نقش مستقل و اعرابش مجرور است.
مثال: «قطع المجاهدون أیدیَ الاعداءِ من منابعِ المدینتینِ!»: در ترکیبهای اضافی «أیدی الاعداء» و «منابع المدینتین» به ترتیب در ترکیب اول «أیدی» مضاف و دارای نقش مفعول و منصوب است و در ترکیب دوم «منابع» مضاف و دارای نقش مجرور بحرف جر و مجرور است. در هر دو ترکیب «الاعداء» و «المدینتین» دارای نقش مستقل مضافالیه هستند که اعراب هر دو آنها نیز مجرور است.)
. بعضی از اسمها همیشه مضاف میشوند و پس از آنها مضاف الیه می آید که به این اسامی، اسامی دائمالاضافه گویند و عبارتند از: (حفظ این اسامی از نون شب واجبتره!)
کُلّ – جمیع – بعض – اَیّ (کدام) – حول (اطراف) – مع (همراه با – با) – فوق (بالا) – تحت (زیر) – جنب (کنار) – اَمام (روبروی) – وراء، خلف (پشت) – عند (نزد – هنگام) – ذو، ذا، ذي (صاحبِ) – قبل – بعد – لدُن (نزد) – غیر، سِوی (بجز) – کِلا (هر دو) – بین – نحو (سمت) – کَــ (مانندِ) و …
پس همیشه بعد از این کلمات باید به دنبال مضاف الیه بگردیم!!! اینها نوعی علامات هشدارند که میگویند ما مضاف الیه داریم!!!
*** توجه: دو نوع (ذا) داریم: «ذا» به معنی «این» که همان «هذا» است و «ذا» به معنی «صاحب».
۸. اگر ضمیری به اسم بچسبد مضافالیه میشود:
مثال: عیونهم – هم مضافالیه است.
۹. حروف جر هیچگاه مضاف نمیشوند!!!
ب) ترکیب وصفی:
هدف از چنین ترکیبی، بیان یکی از ویژگیهای اسم اول است که به اسم اول موصوف (منعوت) و به اسم دوم صفت (نعت) گفته میشود.
مانند: الجبل المرتفع – جبل مرتفع
ویژگیهای ترکیب وصفی:
۱. صفت با اسم قبل از خود (یعنی با موصوف خود) در چهار مورد مطابقت میکند:
جنس (مذکر و مؤنث) / اعراب / معرفه و نکره بودن / عدد (مفرد، مثنی، جمع)
مثال: «ینجح في الامتحانات الطلابُ المجدونَ»: الطلابُ فاعل و مرفوع – المجدونَ صفت
*** تذکر: دقت کنید؛ لزومی ندارد نوع معرفهها مثل هم باشد؛ اگر هر دو معرفه باشند کافی است.
مثال: «یا زینب الکبری»: زینب: موصوف و معرفه به علم – الکبری: صفت و معرفه به الــ
*** نتیجه: اگر بخواهیم برای یک اسم عَلَم (خاص)، صفت بیاوریم باید «الــ» داشته باشد.
۲. صفت نقش محسوب میگردد؛ ولی موصوف نقش محسوب نمیشود و باید در جمله نقش آن را پیدا کرد.
۳. صفت برای موصوفی که به شکل جمع غیر انسان باشد؛ بهصورت مفرد مؤنث میآید و فقط از نظر معرفه و نکره و اعراب از موصوف خود تبعیت میکند.
مثال: «جاء أبي بملابس جمیلة»: (جمیلة صفت برای ملابس): پدرم لباسهای زیبایی را آورد.
۴. صفت در فارسی بهصورت مفرد ترجمه میشود؛ هر چند که در عربی مثنی یا جمع باشد.
مثال: «التلمیذ المجد»: دانشآموز کوشا / «التلامیذ المجدون»: دانشآموزان کوشا
۵. صفت تابع اعراب است نه حرکت موصوف! (گول ظاهر را نخورید)
مثال: «سمعتُ اصواتٍ عجیبةً»: اصوات مفعول و منصوب به اعراب فرعی و عجیبةً صفت
۶. اگر جای موصوف و صفت باهم عوض شود دیگر ترکیب وصفی به حساب نمی آید.
مثال: «کتاب أنفع (ترکیب وصفی)»: کتابی سودمندتر / «أنغع کتابٍ» (ترکیب اضافی): سودمندترین کتاب
۷. بعضی ترکیبها در فارسی صفت ترجمه میشوند، ولی در عربی ترکیب وصفی نیستند و برعکس؛ یعنی بعضی ترکیبها در عربی وصفی هستند، ولی در فارسی ترکیب اضافی میشوند.
مثال: «جلیس السوء»، «همنشین بد»، ترکیب اضافی است؛ درحالیکه در فارسی وصفی ترجمه میشود.
«الطاقة الکهربائیة»، «نیروی برق»، ترکیب وصفی است؛ درحالیکه در فارسی اضافی ترجمه میشود.
۸. اعداد ترتیبی و اعداد اصلی ۱ و ۲ به عنوان صفت به کار میروند، به شرطی که موصوفشان حذف نشود. بقیۀ اعداد اصلی هم میتوانند صفت شوند به شرط آنکه بعد از معدودشان به کار روند.
مانند: «ائمة الإثنی عشر»: دوازده امام
مثال: «رأیت حقیبتین اثنتین فاشتریت الحقیبة الاولی و اترک الثانیة»: سه ترکیب اول چون موصوفشان قبل آنها آمده است وصفیاند؛ ولی چون موصوف الثانیة حذف شده صفت نیست.
- ترکیبِ ترکیبات وصفی و اضافی:
الف) ترکیب وصفی – اضافی:
در زبان عربی اگر اسمی هم دارای صفت و هم دارای مضافالیه باشد، در قالب دستوری آن ابتدا مضافالیه و سپس صفت آن ذکر میگردد. ولی در هنگام ترجمۀ فارسی ابتدا صفت و سپس ترجمه بیان میشود!
مثال: «اراضی جدی الطویلة»: «جد»، مضافالیه – «الطویلة» صفت برای اراضی: زمینهای گسترده پدربزرگم
پس بهطور کلی ترکیب وصفی اضافی به دو صورت دیده میشود:
۱) اسم بدون الــ + ضمیر متصل (ــه ، ــهما ، ــهم ، ک ، کما ، ی و …) + اسم الــ دار (صفت)
مثال: «بیوتنا المستحکمة»: خانههای مقاوم ما
«بنابراین اگر موصوف به یک ضمیر متصل شده باشد باید صفتش را همراه الــ بیاوریم»
۲) اسم بدون الــ + اسم دارای الــ + اسم دارای الــ (صفت)
مثال: «بیوت الناس المستحکمة»: خانههای مقاوم مردم
دام تستی: باید بدانیم که ترکیبهای سه اسمی لزوماً همیشه وصفی – اضافی نیستند و ممکن است اسم سوم برای اسم دوم صفت باشد. تشخیص این امر با ترجمه و گاهی با اعراب انتهای کلمه است.
مثال: «رأیت صور الکرات الثمینة»: تصاویر توپهای گرانبها را دیدم.
ب) ترکیب وصفی – وصفی:
میتواند برای یک اسم دو یا چند صفت پشت سر هم بیاید.
مثال: «التلامیذ المجدون المشتاقون»: دانشآموزان کوشای مشتاق
ج) ترکیب اضافی – اضافی:
میتوان زنجیرهای از ترکیب اضافی ساخت.
مثال: «استاذ جامعتَی مدینة طهران»: استاد دو دانشگاه شهر تهران
تست:
1- «إن التلمیذ الصف الاول یذهب إلی المدرسة بدایة السنة الدراسیة مشتاقا و هو یحمل محفظته الفارغة علی کتفه!»: (سراسری ۱۴۰۱)
۱) با شروع سال تحصیلی دانشآموز کلاس اولی با اشتیاق کیفش را که خالی است بر کتفش گذاشته به مدرسه میرود!
۲) دانشآموز کلاس اول در آغاز سال تحصیلی با شوق به مدرسه میرود، درحالیکه کیف خالیاش را بر روی دوشش حمل میکند!
۳) در ابتدای سال تحصیلی دانشآموزی که کلاس اول است مشتاقانه به مدرسه میرود و او کیف خالیاش را بر دوشش حمل میکند!
۴) دانشآموز کلاس اولی در ابتدای سال تحصیلی درحالیکه مشتاقانه کیفش را که خالی است بر روی کتفش حمل میکند به مدرسه میرود!
پاسخ گزینۀ «۲» است. ترجمۀ صحیح عبارات «التلمیذ الصف الاول»: دانشآموز کلاس اول و «محفظته الفارغة»: کیف خالیاش، فقط در این گزینه آمده است. عبارت «کیفش را که خالی است…» در گزینههای «۳» و «۴» اشتباه است.
2- عیِّن ما جاء فیه الصفة و المضاف إلیه معاً: (قلمچی ۱۴۰۰)
۱) لبست أُمي خاتمها الذهبي في حفلة میلادي! ۲) یسکن أخوان مجدان في مزرعة کبیرة!
۳) أحب عباد الله إلی الله أنصحهم للناس! ۴) یأخذ الفائز الاول في المسابقات جائزة ذهبیة!
پاسخ گزینۀ «۱» است. عبارت «خاتمها الذهبی» هم ترکیب اضافی دارد و هم ترکیب وصفی.
منابع:
۱- کتاب عربی جامع کنکور انسانی – انتشارات خیلی سبز
۲- کتاب عربی انسانی عمار – انتشارات مهروماه
۳- سؤالات کنکور سراسری دیماه ۱۴۰۱
نویسنده: مهدی علیمحمدی
ارسال پاسخ