مفعول مطلق
مصدری است منصوب و از جنس فعل موجود در جمله که تحقق یافتن انجام فعل را تأکید و یا نوع انجام فعل را تأکید و یا نوع انجام فعل را بیان میکند. پس مفعول مطلق دو نوع است: تأکیدی و نوعی
۱) مفعول مطلق تأکیدی:
بر انجام گرفتن کاری یا رویدادن حالتی تأکید میکند و در ترجمۀ زبان فارسی از قیدهای تأکیدی مثل (مسلّماً – قطعاً – حتماً – محققاً و …) استفاده میکنیم.
بنابراین: چنانچه تحقق فعلی نزد شنونده مورد تردید قرار گرفته باشد؛ برای تأکید و رفع ابهام فعل، مصدر فعل به کمک فعل میآید که در این حالت به آن مصدر، مفعول مطلق تأکیدی میگویند:
«فرمول مفعول مطلق تأکیدی = مصدر – منصوب – از جنس فعل جمله – نکره»
- هــشــدار: مفعول مطلق یک اسم مفرد است.
- مثال: کَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماً: (تکلیماً مصدر کَلَّمَ – مفعول مطلق تأکیدی) یقیناً خداوند با موسی سخن گفت!
- مثال: یسعی الطالب لطلب آماله سعیاً: (سعیاً مصدر یسعی – مفعول مطلق تأکیدی) محققاً دانشآموز برای رسیدن به آرزوهایش تلاش میکند.
بنابراین ساختار کلی مفعول مطلق به این صورت است:
فعل …. + مصدر همان فعل
یادآوری: مصدر دو نوع است:
الف) مصدر مزید
ب) مصدر مجرد
وزن مصدرهای مزید عبارتند از:
اِفعال، تَفعیل (تَفعِلَة)، مُفاعَلَة (فِعال)، اِنفِعال، اِفتِعال، تَفاعُل، تَفَعُّل، اِستِفعال
وزن مصدرهای مجرد سماعی هست ولی بهعنوان مثال میتوان به مصادر زیر اشاره کرد:
ماضی | ذهب | قال | خاف | شَکَرَ | صبر | دعا | تلا | عبد | نام |
مضارع | یذهب | یقول | یخاف | یشکر | یصبر | یدعو | یتلو | یعبد | ینام |
مصدر | ذهاب | قول | خوف | شُکر | صبر | دعوة | تلاوة | عبادة | نوم |
ماضی | فاز | تاب | حمد | سجد | ذکر | عرف | رغب | جلس | عاش |
مضارع | یفوز | یتوب | یحمد | یسجد | یذکر | یعرف | یرغب | یجلس | یعیش |
مصدر | فوز | توبة | حمد | سجود | ذکر | معرفة | رغبة | جلوس | عیش |
تــذکــر: مفعول مطلق از نقشهای فرعی است؛ بنابراین اگر آن را از جمله حذف کنیم، خدشهای به جمله وارد نمیشود.
- مثال: کَلَّمَ الله موسی تکلیماً: قطعاً خدا با موسی سخن گفت.
در صورت حذف مفعول مطلق: کَلَّمَ الله موسی: خدا با موسی سخن گفت.
۲) مفعول مطلق نوعی یا بیانی:
گاهی بهدنبال مصدر (مفعول مطلق) کلمهای (صفت یا مضافٌالیه) آورده میشود که معمولاً با کمک آن نوع و کیفیت انجام فعل بیان
میشود این قسم مفعول مطلق را مفعول مطلق نوعی یا بیانی میگوییم.
«فرمول مفعول مطلق نوعی = مصدر – منصوب – از جنس فعل جمله – صفت یا مضافالیه»
در ترجمۀ مفعول مطلق نوعی:
– اگر دارای صفت مفرد باشد؛ معمولاً فقط به ترجمه صفت اکتفا میشود.
– اگر دارای جملۀ وصفیه باشد، معمولاً بهجای مفعول مطلق از کلماتی مثل «بهگونهای، بهشکلی و …» استفاده میکنیم.
– اگر دارای مضافالیه باشد از قیدهایی مثل (چون، همچون، مانند و …) استفاده میشود.
- مثال: «إنّا فتحنا لك فتحاً مبیناً»: (فتحاً مصدر فتحنا – مفعول مطلق نوعی – مبیناً صفت مفرد برای فتحاً)
ترجمه: ما برای تو گشایشی آشکار نمودیم!
- مثال: نظرتُ الی الطبیعة نظر الباحث: (نظر مصدر نظرتُ – مفعول مطلق نوعی – الباحث مضافالیه)
ترجمه: به طبیعت همچون جستجوگر نگاه کردم!
دقت: صفت میتواند بهصورت جمله وصفیه نیز بیاید.
- مثال: الطالبتان تُرَتِّلانِ القرآنَ ترتیلاً یؤثر في القلوب: (ترتیلا مصدر ترتلان – مفعول مطلق نوعی – یؤثر جمله وصفیه)
ترجمه: دو دانشآموز بهگونهای ترتیل میخوانند که در دلها اثر میگذارد!
دقت: مفعول مطلق را با حرف اضافه «را» (به شکل مفعول به) ترجمه نمیکنیم:
- مثال: أخبرنا القرآن عن البحر اِخباراً عجیباً:
ترجمۀ غلط: «قرآن به ما دربارۀ دریا خبرهای عجیبی را داده است.»
ترجمۀ درست: «قرآن ما را دربارۀ دریا بهطور عجیبی باخبر کرده است.»
دقت: به هر کلمه منصوب بعد از مفعول مطلق، نمیتوان گفت قطعاً صفت است، زیرا ممکن است از نقشهای منصوبی دیگر باشد.
- مثال: إبتعد عن المعاصی ابتعاداً خائفاً: (ابتعاداً مفعول مطلق تأکیدی – خائفاً حال)
تدورُ عقرب الدقائق دورةً دائماً: (دورةً مفعول مطلق تأکیدی – دائماً ظرف زمان)
دقت: به هر جملهای که بعد از مفعول مطلق میآید، نمیتوان گفت قطعاً جملۀ وصفیه است، زیرا ممکن است جملۀ جدیدی باشد که شروع شده است.
- مثال: (وَ – فَ : ….. جلوساً ففرحتُ من ذلك): چون بعد از مصدر جلوساً، «فَ» آمده پس «ففرحت» جملۀ وصفیه نیست و «جلوساً» مفعول مطلق تأکیدی است.
- مثال: (ادوات نصب به جز لَن: …… جُلوساً لیسترحوا …): چون بعد از مصدر جلوساً، «لـِ ناصبه» آمده پس جملۀ وصفیه نیست و جلوساً مفعول مطلق نوعی نیست بلکه تأکیدی است.
(جواب شرط: من جلس عندك جلوساً یفهم …): چون یفهم بعد از جلوساً جواب شرط است؛ بنابراین جملۀ وصفیه نیست و جلوساً مفعول مطلق تأکیدی است.
تــذکــر:
اگر در یک جمله دو کلمه شبیه هم یا همریشه وجود داشت، نباید با عجله و بدون دقت فکر کنید که آن جمله مفعول مطلق دارد، ممکن است دامی در کار باشد! به مثال زیر توجه کنید:
«اَنعَمَ الله علی عباده نعماً کثیرةً»
در نگاه اول «نعماً» مفعول مطلق بهنظر میرسد چون همراه انعم آمده است؛ ولی به دو دلیل مهم نباید «نعماً» را مفعول مطلق بگیریم:
- انعم از باب افعال است پس مصدر آن «انعاماً» است نه «نِعَماً».
- اگر بهمعنای جمله خوب دقت کنید «نعماً» مفعولبه است: خداوند نعمتهای بسیاری را عطا کرد.
* بنابراین مفعول مطلق را با منصوبات دیگر مثل مفعول به، حال، مستثنی، خبر افعال ناقصه و … اشتباه نگیرید.*
دقت: اگر در عبارتی کلمهای را یافتیم که هم شرایط مفعول مطلق را داشته باشد و هم شرایط مفعولٌبه را، در اینصورت نقش مفعولبه را انتخاب میکنیم. چراکه مفعولبه، از ارکان اصلی جمله است:
- مثال: عملوا عملا صالحا: در اینجا کلمه «عملاً» هم شرایط مفعول مطلق نوعی را دارد و هم مفعولبه را؛ ولی نقشش را بهعنوان مفعولبه میگیریم.
ترجمه: کار شایستهای را انجام دادند.
- مثال: قولوا قولا سدیدا: در اینجا کلمۀ «قولا» هم شرایط مفعول مطلق نوعی را دارد و هم مفعولبه را ولی نقشش را به مفعولبه
میگیریم.
ترجمه: سخن محکمی را بگویید.
* نــکــتــه: سؤالات مفعول مطلق در کنکور:
مفعول مطلق تأکیدی:
- عیّن ما یؤکد علی وقوع الفعل
- عیّن کلمة ترفع الشك عن وقوع الفعل
- عیّن عبارة فیها عنایة و اهتمام علی وقوع الفعل
مفعول مطلق نوعی:
- عیّن کلمة تدل علی کیفیة وقوع الفعل
- عیّن ما فیه بیان عن الفعل
بــیــشــتــر بــدانــیــم:
گاهی از اوقات مفعول مطلق (مصدر) بهتنهایی و بدون فعل میآید، در اینصورت به آن مفعول مطلق برای فعل محذوف میگویند. دقت کنید که اگر این مصادر، نقش دیگری بهجز مفعول مطلق داشته باشند؛ مفعول مطلق محسوب نمیگردند.
مصادر زیر در جملات دارای نقش مفعول مطلق برای فعل محذوف هستند:
جِدّاً (واقعاً) – شکراً (متشکرم) – اَیضاً (همچنین) – سمعاً و طاعتاً (بهچشم، اطاعت میشود) – حقّاً (بهراستی) – حمداً لله (سپاس خدا را) – سبحان الله (خداوند منزه است) – معاذ الله (به خدا پناه میبرم) – صبراً – حتماً – اِضافةً – رجاءً – معذرةً و …
از ویژگیهای این مصدرها این است که غالباً بهصورت فعل ترجمه میشوند.
- مثال: شکراً لله الذي أنعم علینا = شکرا مفعول مطلق و در اصل = نَشکُرُ شکراً لله الذي أنعم علینا
- مثال: کان عملك شکراً لله الذي أنعم علینا = شکراً مفعول مطلق نیست زیرا خبر کان است.
البته:
مصدرهای (ایضاً – جداً – سبحان الله – سمعاً و طاعةً – معاذالله) نیازی به چک کردن ندارند و مفعول مطلق هستند.
اگر در ابتدای جمله مصدر منصوب بیاید مفعول مطلق برای فعل محذوف است.
- مثال: شکراً لك یا ربي!
تست:
1- عیّن المعادل للمؤکد في الفارسیة: (اختصاصی انسانی ۱۴۰۱)
۱) هؤلاء یجتهدون في حیاتهم اجتهاداً بالغاً!
۲) اِعلم أنّ النجاح بحاجة إلی السعي المستمرّ!
۳) یحتفل الایرانیّون کلّ الأعیاد القدیمة إلّا هذا العید!
۴) ما سجّل اللّاعبُ إلّا هدفاً واحداً أوصل فریقَه إلی الفوز النّهائيّ!
پاسخ گزینۀ «۴» است. نشانههای تأکید در عربی، «مفعول مطلق تأکیدی»، «حرف إنَّ» و «اسلوب حصر» است. در گزینۀ «۱» مفعول مطلق نوعی بهکار برده شده است. در گزینۀ «۲» أنّ آمده است و در گزینۀ «۳» ساختار استثناء آمده که هیچکدام نشانه تأکید نیست. اما در گزینۀ «۴» اسلوب حصر آمده است که جمله را مؤکد نموده است.
2- «کان المُزارع یُراقب اُمورَ المزرعة مراقبةً ولکنّ البوماتِ کانت تَتغذّی علی الأفراخ، و هذه سنّة الطبیعة!»: (اختصاصی انسانی ۱۴۰۰)
۱) کشاورز مراقب امور مزرعه بود ولی تغذیه جغدها از جوجهها انجام میگرفت، و این قانون طبیعت بود!
۲) مزرعهدار امور مزرعه را نگهبانی میکرد اما جغدها جوجهها را خورده بودند، و این سنّت طبیعت بود!
۳) مزرعهدار از کارهای مزرعه با دقت مراقبت میکرد ولی جغدها جوجهها را خورده بودند، و این قانون طبیعت است!
۴) کشاورز کارهای مزرعه را بیگمان مراقبت میکرد ولی جغدها از جوجهها تغذیه میکردند، و این سنّت طبیعت است!
پاسخ گزینۀ «۴» است. عبارت «مراقبةً» در گزینههای «۱» و «۲» بهصورت مفعول مطلق تأکیدی ترجمه نشده است. «کانت تتغذي» نیز ماضی استمراری باید ترجمه شود نه بهصورت ماضی بعید (رد گزینه «۳»)
3- عیّن «تقدّماً» یبیّن نوعیة الفعل: (اختصاصی انسانی ۱۴۰۲)
۱) إذا کان تقدّمُ الإنسان تقدّماً حقیقیّاً یحصل علی الدّرجات العالیة!
۲) لم نشاهد تقدّماً في مجال العلوم العدیدة إلّا تقدّم العلماء الدّؤوبین!
۳) تقدَّم الطّلابُ في دروسهم تقدّماً کان ثمرةَ محاولتهم الکثیرة!
۴) یتقدّم کلُّ الشّعوب تقدّماً إن یَستفیدوا من الفرص الذّهبیّة!
پاسخ گزینۀ «۳» است. در گزینۀ «۱»، تقدماً خبر کان است. در گزینۀ «۲»، تقدماً مفعولٌبه است. در گزینۀ «۴» نیز مفعول مطلق تأکیدی است. «إن یستفیدوا» جملۀ وصفیه نیست! اما در گزینۀ «۳» کان ثمرةَ … جمله وصفیه برای تقدماً است؛ فلذا نوع فعل را بیان میکند و مفعول مطلق نوعی است!
منابع:
۱- کتاب عربی خیلی سبز جامع کنکور انسانی
۲- کتاب عربی انسانی عمار – انتشارات مهروماه
۳- سؤالات کنکور سراسری ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ رشتۀ انسانی
نویسنده: تیم مشاوره مقدم-مهدی علی محمدی
ارسال پاسخ